مدیریت تقاضا یکی از مهمترین ابزارهایی است که استفاده از آن در شرایط فعلی صنعت برق کشور، ضروری به نظر میرسد. این امر مستلزم پژوهشهایی است که با هدف بررسی اعمال چنین سیاستهایی انجام میشوند و به ارزیابی نتایج استفاده از شیوههای مختلف مدیریت تقاضا میپردازند. پژوهش حاضر با استفاده از یک مدل بهینه یابی تعادل جزئی مقید برای صنعت برق کشور به دنبال بررسی اثرات اعمال سیاستهای مدیریت تقاضا بر آرایش تولید نیروگاههای کشور، هزینههای تولید و در نهایت قیمتهای سایهای در طرف عرضه برق میباشد. به این ترتیب دو سناریو در کنار سناریوی مرجع معرفی میشوند. در سناریوی مرجع مدیریت تقاضا اعمال نشده و نتایج آن برای مقایسه نتایج دو سناریوی دیگر مورد استفاده قرار میگیرد. در دو سناریوی دیگر یکی سیاست پیک سایی اعمال میشود یعنی 10 درصد از مصرف پیک به طور مستقیم کاهش مییابد و در سناریوی دوم 10 درصد از مصرف ساعات پیک به ساعات غیرپیک منتقل میشود. بر اساس نتایج به دست آمده تغییرات تقاضا در ساعات پیک منجر به تغییر در آرایش تولید شده و از سهم نیروگاههای فسیلی میکاهد. علاوه بر این هزینههای تولید با جابه جایی مصرف به ساعات غیرپیک کاهش یافته و در نهایت قیمتهای پیک و آف پیک با جا به جایی بار به یکدیگر نزدیک میشوند.
Manzoor D. The effects of applying demand management scenarios on the production arrangement of power plants in the country: A partial constrained equilibrium optimization model. qjerp 2024; 31 (108) :67-89 URL: http://qjerp.ir/article-1-3390-fa.html
منظور داود. اثرات اعمال سناریوهای مدیریت تقاضا بر آرایش تولید نیروگاهها در کشور: الگوی بهینهیابی تعادل جزئی مقید. فصلنامه پژوهش ها وسیاست های اقتصادی. 1402; 31 (108) :67-89